جوان آنلاین: دارد دیر میشود و داریم پیر میشویم، ازدواج و فرزندآوری را میگویم. وقت ازدواج که بگذرد، وسواسهایمان بیشتر میشود و به خودمان که میآییم میبینیم دیر شده است و پیر شدهایم. ازدواج که نباشد از خانواده هم خبری نیست و خانواده که نباشد از بچه هم خبری نیست و حلقههای این زنجیر ما را به تجرد، تنهایی و دردهای آن و جامعه را نیز به پیری و کرختی میکشاند. دههشصتیهایمان قید ازدواج را زدهاند و دلایلشان بیش از آنکه توجهی عقلانی داشته باشد، به بهانهگیری میماند. میدانید چرا؟ چون توقعاتشان از ازدواج و زندگی مشترک فراواقعی شده است و هیچ نسبتی با واقعیتهای زندگی ندارد. مگر میشود از همان ابتدای زندگی مشترک همه چیز، خانه و خودرو و حساب بانکی پر پول برای تفریح و سفر فراهم باشد؟ قدیمترها در جوانی ازدواج میکردند که پس از آن و در سالهای پیش رو باهم زندگی را بسازند، اما امروزیها طالب یک زندگی ساخته شده و آماده هستند. دریغا که این رؤیا خیلی زود رنگ میبازد و جای آن را حقیقتی تلخ میگیرد، سالها میگذرد و رؤیایمان تعبیر نمیشود، اما دیگر دیر میشود و ما پیر میشویم و جامعه نیز پیر میشود. اگر دهه هفتادیهایمان هم همان راه دهه شصتیها را بروند اوضاع از همینی هم که هست بدتر خواهد شد. شوربختانه باید گفت ازدواج هم که میکنیم، بازهم برای بچه نیاوردن هزار بهانه میآوریم، از همان بهانههایی که شاید بعضیهایش توجیهی عقلانی داشته باشد، اما خیلیهایش از جنس بهانهگیری است. جالب اینجاست که بزرگترها و خانوادهها هم نقش حمایتی و انگیزشی خود را فراموش کردهاند و حتی با سنگاندازایهایشان به این وضعیت دامن میزنند. با این روند کاهشی، دیر یا زود جامعهای سالمند خواهیم داشت در آن از پویایی و بالندگی، تحرک و نشاط خبری نخواهد بود و چنین جامعهای بیتردید زیبنده ایران نیست. سیام اردیبهشتی که گذشت، یعنی همین دوروز پیش، روز ملی جمعیت بود و محمل پیامی که برای همه ما تلنگری جدی محسوب میشود، اینکه دارد دیر میشود و ما داریم پیر میشویم!